حمایت مالی ورزشی چیست

مفهوم حمایتمالی ورزشی یک پدیده جدید نیست چنانکه منشاء آن تقریبأ به 140 سال قبل بر میگردد با توجه به گزارش هوول در سال 1983 که گراتون و تیلور(1985) آن را نقل کردهاند. این مطالعه میان فرهنگی توصیف کرد که چطور یک شرکت استرالیایی که یک تور کریکت انگلیسی را حمایتمالی کرد، یک سود قابل توجه در معامله کسب کرد. در همان گزارش حمایت مالی ورزشی این چنین تعریف شد پشتیبانی و حمایت از یک ورزش، رویداد ورزشی، رقابت یا سازمان ورزشی بوسیله یک شخص یا هیات خارجی برای سود دو سویه هر دو طرف (گراتون و تیلور، 1985).
در تعریفی دیگرحمایت مالی ورزشی تدارک کمک بوسیله یک سازمان تجاری (حامی). نقدی یا جنسی، به یک مایملک ورزشی(حمایت شونده). در تبادل برای حقوقی که با آن مایملک ورزشی در ارتباط باشد با هدف کسب سود اقتصادی و تجاری، تعریف شده است (جان،2001).
گزارش حمایت مالی IEG نشان داد که ورزش 69% از کل هزینههای حمایت مالی بوسیله مؤسسات آمریکای شمالی را بوجود آورده است و هنر 6% ، بازاریابی با دلیل(در اموری که مورد دلخواه مردم است) 9% ، جشنوارهها و نمایشگاهها 8% ، جاذبهها و تورهای سرگرمی 8% به دنبال آن هستند(گزارش حمایت مالی آی ایی جیی، 2003). دریک جهت گیری ویژه تر بوسیله اوتکر و هایس(1995). حمایت مالی را به عنوان پشتیبانی مالی که یک صنعت در عوض نمایش علامت تجاری فرآهم میآورد تعریف میکنند. موریاریتی و دانکن (1997) یک تعریف کمتر تجاری از حمایت مالی با در برداشتن هدایای بشر دوستانه به عنوان یک شکلی از حمایت مالی ، ارائه میدهند؛ جائیکه شهرت ایجادشده بوسیله حمایت مالی یک نقش ثانویه را بازی میکند تا واقعأ کردار نیک برای امور نیازمند انجام شود. مک کارویل و کوپلند(1994) تلاش کردند تا حمایت مالی را بوسیله مقایسه آن در رشد اعتبار مالی با حمایت مالی درگیر در پیشرفت اهداف تجاری توصیف کنند که آن را از شکلهای دیگر کمک مؤسسه شبیه بشر دوستانه ، نیکوکاری، و قیومیت متمایز میکند. یک تعریف جامع تر دیگر بوسیله شانی و سندلر (1993) از حمایت مالی ارائه شده بود تا اهمیت اهداف حمایت مالی را روشن سازد: تدارک منابع بوسیله یک سازمان مستقیمأ با یک رویداد یا فعالیت در عوض یک تداعی معنی مستقیم با رویداد یا فعالیت. سازمان تدارک دهنده میتواند تا آن زمان این تداعی معنی مستقیم را استفاده کند که هر یک از اهداف بازاریابی، مؤسسه ، یا رسانه را کسب کند (کوشاک،2004).
در ایران فوتبال به نسبت دیگر رشتههای ورزشی به صورت حرفهای تر دنبال میشود که درآمدهای آن از محل تبلیغات و بلیط فروشی میباشد و حق پخش تلویزیونی، و حمایت مالی شرکتها در وضعیت نامشخصی قرار دارد در حالیکه در سایر کشورهای صاحب فوتبال حق پخش تلویزیونی و حامیان مالی جزء اصلی ترین منابع درآمد محسوب میشوند به طوریکه به طور میانگین حدود 30 درصد درآمدهای صنعت فوتبال از طریق حامیان مالی بدست میآید (الهی،1387).
حمایت مالی در فوتبال انگلیس انواع مختلفی دارد. حامیانمالی اصلی، حامیمالی رسمی، تامین کنندگان لوازم و حامیمالی پیراهن تیم مهمترین انواع آن به شمار میروند. به عنوان نمونه تیم منچستر یونایتد یک قرارداد 357 میلیون یورویی با شرکت تولید کننده لوازم ورزشی نایک منعقد کرده است. طبق این قرارداد تیم فوتبال باشگاه منچستر یونایتد به مدت 13 سال از سال 2002 ملزم به استفاده از لباسهای تولیدی این شرکت به همراه آرم تبلیغاتی آن در مسابقات میباشد (الهی،1383).
[1] Howell
[2]Gratton & Taylor
[3] property
[4] Otker & Hayes
[5] Duncan & Moriarity
[6] McCarville & Copeland
[7] Shani & Sandler
[8] association
8 فاکتورهای کمک کننده به رشد بالای هزینههای صرف شده در حمایت های مالی
جوبر(1995) بیان میکند که شش فاکتور کمک کننده به این رشد عبارتند از
- سیاستهای محدود کننده دولت روی تبلیغ تنباکو و الکل
- هزینههای فزآینده و بالای تبلیغ در رسانه
- افزایش فعالیتهای اوقات فراغت و رویدادهای ورزشی
- سابقه آزمایش شده حمایت مالی
- پوشش رسانهای بیشتر رویدادهایی که از آنها حمایت مالی صورت گرفته است
- کاهش کارایی تبلیغ رسانهای سنتی بوسیله پخش ناگهانی پیامهای بازرگانی بین برنامههای تلویزیون(وان هردن،2004).
تاثیر پخش تلویزیونی رشتههای ورزشی مربوطه، نوع سازمان یا شرکت حامیمالی، شرایط اقتصادی کشور و قوانین و مقررات دولتی و از همه مهمتر سیستم کلی حاکم بر نظام اجتماعی از موارد بسیار قابل توجه در ساز و کارهای حمایتهای مالی ورزشی محسوب میشوند. برای مثال در کشور چین یکی از دلایل اصلی حمایت مالی شرکتهای تجاری از ورزش به علت گران بودن تبلیغات در تلویزیون میباشد و کسب نتایج بهتر در ورزش میباشد در حالیکه در کشور ما تبلیغات در تلویزیون برای شرکتهای تجاری مقرون به صرفه تر میباشد. پخش تلویزیونی رشته ورزشی مربوطه نیز برای حامیانمالی از نکات و معیارهای بسیار مهم میباشد.
[1] Jobber
[2] Clutter & Zapping